کد مطلب:230598
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:262
پنجره هایی به آسمان ولایت
تجلیل مقام تولای شاعران اهل بیت
و خادمان آستان شاه خراسان
- دل در آسمان دارید و زبانتان در افق زمین می گردد
سر در افلاك می گردانید و گوش به نجوای راز آلود خاك سپرده اید
چشم به رویش جوانه ای دوخته اید كه می بالد و قد می كشد و نهالی بلند می شود با میوه هایی شیرین و بهره هایی فراوان در شاخه هایی آن سوتر از آب و هوای عرش
كلمه به كلمه، نغمه به نغمه
درهایی باز می شود از شور و شعور
پنجره هایی گشوده می گردد از آگاهی و گواهی
حنجره در حنجره، زبان در زبان
حلقه ای می شوید از سلسله ی بی پایان مودت
قطره ای می شوید از دریای بی كران ارادت
و تا به خود می آیید و چشم می گشایید
دامن دامن اشك خون آلود از چشم جان و تن
به كویر باور و دلبستگی هایتان سرازیر كرده اید
[ صفحه 61]
از همنوایی و هماهنگی با كسی كه حرف های دلتان را به زبانی قدسی روایت می كند می بینید همین حرف های تازه و دردهای كهنه در دلتان بوده، اما بر زبان نیامده می بینید همین شور و شوق در جانتان ریشه داشته، اما برگ و بر نیاورده
می بینید همین جوش و خروش در سینه تان بر آمده، اما راه رهایی نیافته
و اینك ... همه ی حرف های تازه و همه ی دردهای كهنه
همه ی شور و شوق های ریشه دار در دل ها
همه ی جوش و خروش های حبس شده در سینه ها
به فرمان خداوند بر زبان بنده ای سرافراز نشسته است
و آنچه می خواسته اید بگویید و نمی توانسته اید، بر خامه و نامه ی مشكبار او جاری شده است
اراده ی حق چنین بوده تا بنده ای از بندگان آستان ربوبی با تمسك به حبل المتین ولایت و تبرك به سفینه ی هدایت، افتخاری چنین بیابد كه واسطه ی دل های پاك شما وو منزلگاه دل ها باشد
اینك شعر ولایی چون قایقی است كه دل هایتان را بر آن می نشانید و به دارالأمان
[ صفحه 62]
محبوب می رسانید.
اینك شعر آیینی چون كبوتری است كه پیام محبت خود را به پایش می بندید و به سوی محبوب روانه می كنید
اینك شعر مذهبی چون چراغی است كه در تاریكی بی زبانی، راهی برایتان می گشاید تا نور خانه ی دلدار را بیابید و بدان پناه آورید
هر زمزمه ای از سروده های ارادتمندان اهل بیت را كه می شنوید و می خوانید، مشك مستی افزا و مدهوش كننده ی این سروده ها، خود بی حاجت عطار خواهد بویید و شما را به ویژگی های كم نظیر این اشعار لطیف رهنمون خواهد ساخت
آنچه من در این جا بدان می پردازم، نجواهایی است كه شما را محرم آن یافته ام و درد دل هایی دراز پای است كه به این بهانه بازگفته ام، به تناسب موضوع كه مدح و ثنا و منقبت و رثای خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله است و ادبیات آیینی
- شاعر شیعی كه براساس اصول و مبادی فكری و مبانی و قواعد شرعی و اخلاقی آیین خود به ستایشگری و سوگ سرایی می پردازد، در نخستین قدم با چارچوب ها و محدودیت هایی مواجه می شود كه راه او را در آسمان بی انتهای
[ صفحه 63]
فضایل و مناقب و آلام و مصائب اسرار خلقت و انوار هدایت تعیین می كند.
شاعر آیینی در شورانگیزی و خیال پردازی محدودیت دارد. از سویی سقف «نزلونا عن الربوبیة» پرواز عرشی او را محدود می كند و از سویی افق «لافرق بینك و بینها» او را از فرش مشابهت دادن و یكرنگ دیدن ممدوحانش با اسیران ماده دور می سازد.
- شاعر آیینی باید به كرامت الهی انسان توجه داشته باشد و سرمستی او از حقایق عرفانی و دقایق معرفتی موجب نمی شود تا هر چه می خواهد و می پسندد بگوید و همچنان می كوشد تا از افراط و تفریط دور بماند. شاعر آیینی باید تبیین كننده و بیانگر این حقیقت باشد كه آن امامان راستین برای ساختن موجودی ملكوتی و انسانی واقعی آمده اند و همه ی سختی ها را به جان خریده اند تا انسان را از خاكدان حیوانیت به آسمان انسانیت برسانند و مقام خلیفة اللهی او را یادآور شوند.
آن پرده نشینان حرم ملكوت نیازی به حیوان ندارند، بلكه عظمت آن ها در این است كه هواداران و پیروانی با جایگاه واقعی و كریمانه ی انسانی خود می خواهند و می جویند. توجیه ها و
[ صفحه 64]
تفسیرهای مشقت بار بعضی از مدعیان برای بهانه جویی و عذرتراشی در این زمینه، هیچ گاه جبران این خطای بزرگ و افراط و تفریطهای جاهلانه را نمی كند.
- گر چه توجه فوق العاده و عنایت ویژه ی پیامبر اكرم و ائمه طاهرین علیهم السلام به شاعران نشانه ای از شناخت جایگاه رسانه و اهتمام به امر تبلیغ و اقناع مخاطب به مفهوم عام است، اما تنصیص بر شعر به معنای خاص و قرائن گوناگون و تأمل بر انگیز دیگر، نشان دهندی جایگاه والای شعر به معنای كلام خیال انگیز و منظوم و مقفی است كه جنسی آسمانی و معنوی دارد و با نمونه های دیگر هنر و كلام هنری قابل مقایسه نیست.
- آن همه توجه و عنایت و آن پایه ی لطف و محبت به چهره هایی سرافراز و نامدار چون حسان و فرزدق و كمیت و دعبل، منحصر به زمان حضور ظاهری اهل بیت نبوده است. امامت در تنگنای زمان و حضور امام منحصر به مكان نیست. امروز هم همان لطف و عنایت چون همیشه به رهروان این را مستدام است ؛ چنان كه در طول قرن های گذشته بر امثال سید
[ صفحه 65]
حمیری و بسیار كسان دیگر آشكار شده است.
- شعر، عطیه ای آسمانی است و به یكایك این كلمات و جملات نگاه لطف دلدار افتاده تا كلمه در كنار كلمه ای و مصراع در كنار مصراعی نشسته و منظومه ای پدید آمده است. هر كلمه از چنین مدایح و مراثی جاودانه، ستاره ای است كه با ستارگان دیگر منظومه ای می سازند و بر گرد خورشید درخشان عشق و ایمان می درخشند. باید به یكایك این كلمات و عبارات با توجه و دقت نظر كرد و نباید گمان برد كه چون بسیاری نوشته ها و گفته ها، این مضامین و تعابیر خود سرانه و بی حساب در كنار هم گرد آمده و چیزی فراهم ساخته اند.
از این رو باید در خواندن و دانستن، بهای هر تك بیت و تك مصرع را به درستی پرداخت. باید قیمت هر كلمه و عبارت را به خوبی حفظ كرد. چه در زمان برگزاری مجالس و چه در هنگام چاپ و نشر این كلمات، باید آن ها را چون دانه های الماس شمرد، نه چون كارتن های سیب و خیار و سیب زمینی. سیب و پرتقال هم نعمت و بركت هستند، اما قیمت الماس و پسته و عناب و فندق یكی نیست. برخی چنان با سروده های آیینی معامله می كنند و به فراوانی نعمت چنان
[ صفحه 66]
فریفته می شوند كه گویی بهایی ندارد و به آسانی فراچنگ هر كسی می آید.
چنین برخوردی شاید اهانت به لطف و عنایت صاحبان مدح و رثاء نیز باشد و كم شمردن و به شمار نیاوردن عظمت های نهفته در این اشعار شمرده شود.
ما وظیفه داریم تا با افزایش معرفت و پیرایش باطن خود به چنان ظرفیت و قابلیتی برسیم كه با شنیدن یك شعر، با شنیدن یك بیت، با دیدن حتی یك عبارت كوتاه و برخوردن به یك كلمه چشم، به حقایقی بگشاییم كه آتش در جان و دلمان بر افروزد و سیلاب اشك از دیده به خون بیامیزد.
توجه به سیره ی اهل بیت علیهم السلام در برگزاری مجالس سوگواری و بیان مصائب سالار شهیدان، تكلیف ما را در این مقام روشن می كند. گاه شنیدن یك بیت چنان امام ششم حضرت صادق علیه السلام را منقلب و آشفته و مدهوش می ساخته است كه اگر آن بیت را بر ما بخوانند، گمان نمی كنیم كه حتی مناسب مجلس روضه و ذكر مصیب باشد !
- شاعر آیینی باید پا به پای «تولی» همراه و همقدم «تبری» و در كنار ذكر مصائب و
[ صفحه 67]
مدایح اهل بیت، ریشه های فساد و تباهی را در تاریخ اسلام بنماید و اسباب و علت های این همه مصیب و تلخ كامی را یز به مخاطبان خود یادآور شود. فراموشی مقام و مرتبه ی لعن دشمنان در كنار مدح دوستان خداوند، نوعی انحراف نابخشودنی است.
و البته این هوشمندی و آگاهی شاعر آیینی است كه او را یاری می كند تا با ظرافت و ذوق به عمق این دریا راه برد و به غواصی ماهرانه ی خود، گوهرهای معرفت و آگاهی را برای جویندگان به ارمغان بیاورد و با درك صحیح مقتضیات و شرایط اجتماعی و كیفیت مخاطب و مقام، هدف بزرگ هدایت را تأمین كند، نه آن كه با ناشی گری و نادانی به گمان خدمت دامن خود را به خیانت بیالاید و اسباب سوء استفاده و فتنه انگیزی دشمن را فراهم سازد .
- مخاطبان در برخورد با شعر آیینی نباید به شاعر كاری داشته باشند و در احوال شخصی و سلوك فردی او به جستجو و كنكاش بپردازند. شاعر، واسطه ای است كه مورد عنایت بوده و فیض قدسی از مسیر زبان و قلم او به مشتاقان تشنه رسیده و سیرابشان می سازد. این واسطه به هر دلیل ممكن است با تصورات درست و
[ صفحه 68]
نادرست و انتظارات شخصی هر یك از ما مناسب و همگونی نداشته باشد. نباید از شاعر آیینی انتظار یك عالم و فقیه و متكلم داشت یا او را در جایگاهی دیگر نشاند. گاه شاعر به دلیلی كه هیچ كس نمی داند، واسطه ی این فیض است. در هنگام بهره گیری از این بركات معنوی، باید در عین قدرشناسی مقام این واسطه ی فیض، او را یك سو نهاد و مستقیما خود را در معرض تابش نور آن عنایت الهی قرار داد. باید با شعر رو در رو نشست و به اصطلاح خیلی ساده و پیش پا افتاده باید با آن «حال» كرد. اگر خود را در اختیار شعر قرار دهید و بدون پیش داوری دست در دست شعر آیینی بگذارید، آن اثر ارجمند و گرانقدر خود راه تعالی را در كهكشان تخیل و احساس و سپهر شعور و آگاهی به شما خواهد نمود و شما را با خود تا منزلگاه دلدادگی و ولایت همراه خواهد كرد.
- جمع حال و شور معنوی یاد اهل بیت علیهم السلام و حالت گریه و تأثر روحی با اصول و ظوابط و قواعد فكری و معرفتی، كاری بسیار سخت است.
هیچ توقع و انتظار اندك و ساده ای نیست كه بخواهیم شاعر آیینی سروده ای شورانگیز و بصیرت افزا داشته باشد كه هم حال بیافریند و
[ صفحه 69]
هم به اوج عظمت و والایی حماسه توجه دهد.
جمع بین پسند مخاطب عام و تأیید مخاطب خاص هنری بسیار والا و مرتبه ای بسیار بلند است. بسیاری از شاعران اهل معرفت و دلسوختگان خوش قریحه، سروده هایی دارند كه سرشار از لطایف و ظرایف معنوی و مضامین گران سنگ عرفانی است.
بسیاری از این سروده ها در مجالس و محافل سوگواری بر زبان ها جاری می شود و در احوال روحی مخاطبان اثر می كند و شیرین جلوه می نماید، و دلنشین اما از قواعد ادبی و آرایه های شعری و فخامت بیان و استحام زبان دور است. ولی بسیاری از اهل ادب و اصحاب سخن، از سر ارادت به پیامبر و خاندان بزرگوارش اشعاری سروده اند كه در عین زیبایی هنری و قوت ادبی، از حال و صفای معنوی عاری است یا به دلیل توجه یك سویه به جنبه های حماسی و تاریخی، مناسب مجالس مصیبت و سوگواری یا محافل مدح و ثنا نیست.
شعر آیینی مطلوب، تركیبی از مهارت های ظریف و ذوق برانگیز هنری و مینیاتور گونه است كه بر تن بنایی نستوه و ضخیم و آهنین و محكم و استوار نقش كرده باشند. ظریف و لطیف است، اما شكننده نیست. استوار و محكم است، اما
[ صفحه 70]
زمخت و سخت نیست.
زمان، بهترین داور و روزگار عادل ترین، منصف ترین و مقبول ترین قاضی است. بسیاری از شاعران سروده هایی دارند كه گر چه زیبا و لطیف است، اما در اوراق دفاتر و لابلای دیوان ها و مجموعه هایشان خاك می خورد و گر چه روزگاری دور یا روزهایی كوتاه بر زبان ها جاری شده و این سوی به گوش رسیده اند، اما دیر گاهی است از خاطرها رفته و عمر خود را به پایان رسانده اند.
اما اشعاری هم هستند كه هر چه بهار و تابستان بگذرد و شاعر و نویسنده بیاید و برود، همچنان تازه و زنده و باطراوت می مانند.
یكی از شاعران آیینی، چهل سال پیش در اولین سروده ی خود به سادگی و روانی مضمونی را گریسته و دخیل بسته است كه شاید شما هم بدون این كه شاعرش را بشناسید، بارها خوانده و شنیده اید.
من از كودكی ... چقدر این بیت آشنا و صمیمی و تازه و زنده است !
من از كودكی عاشقت بوده ام
قبولم نما گرچه آلوده ام
شعر اگر با اخلاص سروده شود و مورد عنایت باشد، چنین ماندگار می شود.
[ صفحه 71]
این حقیقت آشكار است كه دلبسته ای خام و جوان چون مرا جرأت و جسارت می دهد كه با زبانی گنگ و در این مجال اندك، در خلوت روحانی شما مسافران آسمان نجوا كند و با دستانی لرزان پرده از ارادت و شوق خود برگیرد.
ارادت به خدمت گزارانی كه شعرشان آسمانی شده و شوق به آسمانی كه مجال پرواز هر پرنده ای آزاد است.
و امید بسته ایم به همین پرواز ...
در آسمان عنایتی چون صحن ملكوتی ثامن الحجج
كه پرندگانیم ... گرچه در قفس افتاده و در پشت میله ها گرفتار
اما دل هایمان به آزادگان گره خورده است و در چشمانمان انتظار آزادی موج می زند و گاه گاه این موج قطره ها از چشم فرومی ریزد.
به نغمه هایی شورانگیز ...
خداوند این نغمه ها را از چشمان اشكبارمان نگیرد ... آمین.